از اینکه فردا میرم سرکار ناراحت نیستم
از ایشالا بعد عید چشم حتماهایی که گفتم ناراحتم :|
بعد از گذشت یک هفته از نامزدیش، پسره یک کارتون آیفون 7 به عنوان کادو برای آرایشگاهی که نامزدش رو آرایش کرده بود فرستاد.
آرایشگره کارتونا باز می کنه میبینه توش یه نوکیای ساده هست.
روش نوشته اکنون احساسم رو درک کن
از صدای سخن بمب ندیدم خوشتر!
"عاشقانه داعشی"
میخواستم باهاش دوست شم گفتم تولدت چه روزیه؟ گفت: «دقیقا پنج روز دیگست.»
تا حالا یکیو اینقدر از ته دل بلاک نکرده بودم :D
داشتم میرفتم پشت بوم
بابام گفت کجا؟
گفتم میرم به دوستم زنگ بزنم
گفت باشه فقط حرفتو ک کامل کشیدی فیلتر حرفتو ننداز اونجا همسایهها اعتراض کردن